• وبلاگ : اميد
  • يادداشت : رسول اسماعيلي آسماني شد
  • نظرات : 1 خصوصي ، 2 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + وحيد ولي پور 
    با سلام
    رسول برادرم بود...خوب و بد زندگي مرا او تعيين مي کرد... به قدري وابسته اش بودم که همانقدر وابسته ي پدر نبودم
    روزهاي تلخ و شيرين زيادي باهم داشتيم
    الان هرچي دنبالش ميگردم نيبست که نيست...ميرون دنبال جاهايي که اسم و نشان رسول هست...نامه اي که در دوران آموزشي استخدامش در سپاه برايم نوشته مرور ميکنم...به جايي نميرسم که نميرسم
    ميسوزم و ميسوزم و ميسوزم و باز ميسوزم
    کمرم را شکست....
    رسول جان تا عمر به دنيا دارم دل از غصه نخواهم کند و به ياد خاطاتمان اشک جاري خواهم کرد...رسول جان... من بميرم تو بيا فاطمه ات منتظر است....ايکاش من ميرفتم...جگرم سوخت....
    پاسخ

    عرض تسليت مجدد ...