سلامی دوباره
تو همه وبلاگها همه مطلی پیدا میشه، مگری مطلبی در مورد اموات.
منم نمی دونم چی بنویسم یا از کجا و چطور شروع کنم
اما اموات رو فراموش نکیند و هر موقع تونستید براشون فاتحه ای هدیه کنید، نماز بخونید بخصوص در وقت نماز صبح.
فقط هم به فکر اموات خودتون نباشید، یادی هم از شهدای مظلوم کربلا بکنید و برای اونا هم یک نماز هدیه بخونید و حمد و سوره ای هم قرائت کنید.
در ضمن بنده رو هم از دعای خیرتون فراموش نکنید
التماس دعا

سرآغاز سخن

پیشینه تاریخی وهابیت را باید همزمان با سالهای زندگی پیشوای این مذهب - محمد بن عبدالوهاب تمیمی نجدی - جستجو کرد. او بنا به نوشته احمد بن زینی دحلان (فقیه،مورخ و مفتی بزرگ و شیخ الاسلام شافیان در مکه) در سال 1111 هجری قمری متولد شد و در سال 1143 هجری قمری نظرات خود را بصورت محدود بیان کرد.

نظرات عبدالوهاب از همان ابتدا مورد مخالفت پدر و برادرش که از علمای بزرگ آن سامان بودند و همچنین استادش شیخ سلیمان کردی قرار گرفت. آنان بشدت با او به مخالفت برخاستند و او پس از مرگ پدر جرات یافت و مرام خود را علنی کرد.

عقاید:

1- حضور نماز جماعت واجب است.
2- استعمال یا شرب تنباکو حرام است.
3- زکوه باید از منافع نهانی پرداخت شود مانند امور تجاری
وهابیت به مسئله توحید حساس بود و اعتقاد داشتند که خداوند همه چیز را آفریده و هیچکس حق فرمان راندن بر آن را ندارد. و اداره امور عالم فقط باید به دست خدا باشد. خدای تعالی به تنهایی شارع عقاید است و اوست که حلال و حرام را بیان می‌کند و سخن دیگری جز خدا و پیامبر در دین حجت نیست.
نهضت‌ وهابیه، هر چند در آغاز به نام اصلاح و پیراستن اسلام از بدعت گمراهان و بازگردانیدن آن به شیوة (سلف صالح) آغاز شد اما در عمل خود به صورت یکی از موانع رشد و پویایی و پیشرفت اندیشه مسلمانان درآمد چنانکه پیروان این نهضت تا این اواخر در شمار بی‌خبرترین و وامانده‌ترین ملت‌های مسلمان بودند.
و همچنین به دلیل کشتارها و ویرانیهایی که وهابیان در سرزمین‌های اسلامی بویژه مکه و مدینه مرتکب شدند و بر تعصب‌ها و کشاکش‌های فرقه‌یی میان مسلمان افزودند و آثار تاریخ و معابر و معابد بسیاری را خراب کردند. آنان در شناساندن اسلام اگر چه از لحاظی با قرآن و سنت مطابقت داشت ولی از جهات دیگر مخالف مبادی اسلامی بود به نظر همه مذاهب اسلامی به جز حنبلی‌ها عقاید وهابیه در معنای بدعت و حرمت زیارت و بذبح و نذر و شفاعت و جز آنها با اصول اسلامی مطابقت ندارد.

سلامی دوباره
روایت است پس از شنیدن خطبه حضرت زینب (س) در کوفه، پیرمردی آنقدر گریست که محاسنش خیش شد و در آن حال می گفت :
پدر و مادرم فدایتان، که پیران شما، بهترین پیران،
جوانانتان، بهترین جوانان
زنانتان، بهترین زنان
و خاندان شما بهترین خاندان است
که نه خوار می شوند و نه شکست می خورند.

فعلا یا حق

آدرس سایت غزه که در کشور

www.ghaze.ir

آدرس سایت غزه در سایت‌های جهانی

www.whats-happening.net

نهضت انتفاضه سنگ اینترنتی علیه اسرائیل غاصب

سی ان ان در مورد جنگ و وحشیگری اسرائیل علیه غزه و فلسطین یه نظر سنجی راه انداخته که نظر موافقین حمله به فلسطین بیشتر از مخالفینه، یه سری به آدرس زیر بزنید و تو این نظر سنجی شرکت کنید تا جلوی این جنگ اینترنتی گرفته بشه.
ضمناً به ویزا، پاسپورت، اسلحه و توپ و تانک هم نیازی نیست برادر.

israel-vs-palestine.com

امروز شنبه است و دیروز سومین روز شهادت امام حسین و دومین روز آوارگی اهل بیت او. بیش از 1000 سال است که خورشید چرخش روزانه خود را انجام می دهد و توجهی به مصیبتهای کربلا ندارد. به نظر من خورشید اگر واقعاً خورشید بود از ظهر عاشورای شهادت سیدالشهداء (ع) باید خاموش می شد و نمی تابید اما . . .

نمی دونم دیگه چی بنوسیم فعلا یا حق

سلامی دوباره

امروز روز بعد عاشوراست، همه مردم مغازه ها رو باز کردن و بدنبال کسب روزی هستن و روال زندگی به حالت عادی برگشته، اما میدونید امروز چی بسر زینب (س) اومد؟ هیچکس نمیدونه و بقولی به دریا رفته می داند مصیبتهای طوفان را.

همه ی چشمها به زینب (س) معطوفه و نظاره گر اعمال اونه و در این بین از همه بیشتر دختر 3 ساله برادره که احوالات زینبو دگرگون کرده.

دختر سه ساله ای که وقت شیرین زبونیشه ولی بجای بازیهای کودکانه به کربلا اومد و حالا در غربت پدر، شبها روی خاک و خاشاک و با زبون تشنه می خوابه و ...

راستی محرم امسال جای یه خادم دلشکسته هم خالیه، مرحوم حاج صمد لیثی که یک عمر خادم حسین (ع) ابوالفضل و اهل بیت (ع) بود. روحش شاد باد و دعاگوی ما انشاا...

فرا رسیدن ایام سوگواری سرور و سالار شهیدان

حضرت امام حسین (ع)

بر دوستدارنش تسلیت باد

سلامی دوباره

یکی دو روز بیشتر به ماه محرم نمونده، شهر داره یواش یواش سیاه پوش می شه و به طبع اون مردم هم لباس عوض می کنن و به یاد القمه و عباس و زینیو همه اونایی که ظهر عاشورا شربت شهادت نوشیدند مشکی پوش میشن.

اما در این بین بعضی ها هستن که نسبت به این موضوع بی تفاوت شدن و روزها هیچکدوم براشون فرقی نمی کنی و من دلیل این رفتار نمی دونم.

طرف خودش مقصر و مسئوله ؟

خونواده مسئول و مقصرند؟

جامعه و یا چه چیز باعث بروز چنین حالتی می شه.

و اینجا منظور من از تقصیر یعنی کوتاهی کردن.

واقعاً دلیل چیه ؟

.

.

.

.

ذبیح القمه

توان گریه ندارد تو را صدا بزند

چقدر کودک شش ماه دست و پا بزند

کمان کشیده ببین کفر و خوب می داند

که تیر آخر این ظلم کجا بزند

گلوی تشنه و تیغ برهنه، یا الله

تمام ترسم از این است عشق جا بزند

گرفته کینه بدل کوفه گویی از جمرات

گرفته سنگ به ناموس مرتضی بزند

خوش آن سری که سر نیزه سربلند شود

خوش آن دلی که به دریای کربلا بزند

گزیده بود عطش عطش را، وگرنه آسان بود

عصای معجزه بر نیل نینوا بزند

ندیده بود بیابان گلوی خشکی را

که دست رد به تمنای آبها بزند

نشسته مشک به سوگ دو دست بی یاور

رسیده وقت که فریاد یا اَخا بزند

کفن بدوش شهادت کشیده محرم وار

ذبیح القمه تا خیمه در منا بزند

هزار سال بگذرد که روزی عشق

دوباره دست بدین گونه کارها بزند.

شعر از علی فردوسی

نفر برگزیده جشنواره بین المللی شعر خط سوم